English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 117 (8689 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
rules of procedure U روش جاری
rules of procedure U قوانین مربوط به روش جاری
rules of procedure U نظامنامه داخلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
b rules U قواعدی در یک سیستم تولید به عقب
to use these rules U از این قاعده ها استفاده کردن
rules U قواعد بازی
to r against the rules U بقوانین پشت پا زدن
under these rules U بموجب این قوانین
rules U روش آزمایش پیام ورودی برای وضعیتهای خاص
rules U وعملیات روی آنها
the rules of protocol U قوانین قرارداد [صورت جلسه کنفرانس]
inland rules U مقررات حرکت در ابهای داخلی
inland rules U قوانین داخلی
infraction of rules U نقض قوانین
hund rules U قواعد هوند
hague rules U قوانین لاهه
pocket rules U خط کش های تاشو [ابزار]
fundamental rules U قواعدیاقوانین اساسی
competition rules U قوانین رقابت
commutation rules U قواعد جابجایی
pocket rules U خط کش های جیبی [ابزار]
ground rules U قوانینپایهایواساسی
transformational rules U مجموعه قوانین اعمال شده به داده که باید به صورت کد در بیایند
rules of chess U قوانین شطرنج
rules of decorum U اداب
rules of engagement U قوانین درگیری
rules of engagement U روشهای درگیری پدافند هوایی
rules of football U قوانین یا قواعد فوتبال
rules of road U قوانین بین المللی عبور ومرور دریایی
rules of the roads U قوانین دریانوردی
precendence rules U قواعد تقدم
rules of the roads U قوانین راه
selection rules U قواعد گزینش
standing rules U نظامات
standing rules U مقر ره
standing rules U مقر رات
rules committee U کمیته قوانین
golden rules U قاعده زرین
slide rules U خط کش مهندسی
fleming's rules U قواعد فلمینگ
slide rules U خط کش محاسبه
slide rules U خط کش ریاضی
rules for forming plurals U قواعد جمع بندی
rules for forming plurals U ایین جمع بندی
marquis queensberry rules U مجموعه قوانین و مقررات بوکس که در سال 6781میلادی وضع شد
european community competition rules U مقررات رقابت در جامعه اروپا
To break the law (rules , regulations). U قانون شکنی کردن
procedure U روال
procedure U روش شیوه
procedure U شیوه
procedure U دستورالعمل
procedure U پردازه
procedure U روند
procedure U ایین دادرسی
procedure U روش
procedure U طرز عمل
procedure U رویه
procedure U رویه طریقه فرایند
procedure U طرزکار
procedure U روش یا مسیر مورد استفاده در حل مشکل
procedure U پروسه
procedure U روش کار
procedure U زبان برنامه نویسی سطح بالا که امکان برنامه نویسی تابعی را فراهم میکند
procedure U بخش کوچک کد دستورات کامپیوتری که حاوی تابع مکرر است و از برنامه اصلی قابل فراخوانی است
procedure U ایین کار روش کار
procedure U فرابرش
procedure U طرز
procedure U اقدام
procedure U روش وطرز عمل
procedure U نحوه عمل
Pay attention to the house rules [hazard statements] . U توجه بکنید به قواعد جایگاه [اظهارات خطر] .
regular procedure U اقدام قانونی
[procedure of] solution U راه حل
procedure checklist U ایجادکنندهلیستتنظیم
recursive procedure U رویه بازگشتی
cataloged procedure U رویه فهرست بندی شده
law of procedure U قانون ائین دادرسی
it was an incorrect procedure U جریانش درست نبود
it was an incorrect procedure U یک اقدام غلطی بود
inquisitorial procedure U دادرسی با شکنجه و سخت گیری
in stream procedure U رویه با مسیل
illegal procedure U خطای تیم مهاجم
endorcement procedure U شیوه اجرا
court procedure U محاکمه
control procedure U رویه کنترل
code of procedure U قانون اصول محاکمات
code of procedure U قانون ایین دادرسی
codress procedure U روش ذکر گیرندگان به صورت رمزی روش رمز کردن کلیه پیام
civil procedure U ایین دادرسی مدنی
civil procedure U اصول محاکمات حقوقی
law of procedure U قانون اصول محاکمات قانون شکلی
legal procedure U دادرسی
legal procedure U محاکمه
procedure turn U دور زدن برای برگشتن در مسیر
procedure turn U دور زدن برای تغییر مسیرهواپیما
procedure sign U علایم ارسالی در شبکه قبل ازشروع مکالمات
pure procedure U رویه جامع
procedure oriented U رویه گرا
procedure message U پیام معمولی
procedure message U پیام عادی
procedure manual U کتاب راهنمای رویهای
procedure division U یکی از چهار قسمت اصلی برنامه کوبول
procedure declaration U اعلان رویه
recovery procedure U رویه ترمیمی
procedure word U کلماتی که قبل از شروع مکالمه مخابره می شوند
root canal procedure U عصب کشی [روت کانال] [دندان پزشکی]
root canal procedure U روت کانال تراپی [دندان پزشکی]
root canal procedure U درمان ریشه [دندان پزشکی]
civil procedure code U قانون ایین دادرسی مدنی
procedure oriented language U زبان رویه گرا
input output procedure U رویه ورودی- خروجی
principle of criminal procedure U ایین دادرسی کیفری
law of civil procedure U ائین دادرسی مدنی
the low of criminal procedure U قانون اصول محاکمات جزایی
law of criminal procedure U ائین دادرسی کیفری
principle of criminal procedure U اصول محاکمات جزائی
Act according to the previous procedure. U بترتیب گذشته عمل کنید
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com